رهبری امام خمینی(قدس سره الشریف)

تدریجی بودن روند شکل گیری رهبری حضرت امام خمینی (ره) :

از آغاز نهضت روحانیت در سال ۴۰ تا ۱۹ دی ماه ۵۶ نقطه آغازین ظهور و بروز طوفان سهمگین انقلاب اسلامی شبکه گسترده روحانیت انقلابی و پیرو امام با تلاش های گسترده و غالباً خودجوش، توانسته بود منطق و انگیزه مبارزاتی امام خمینی(ره) را به اقشار مختلف مردم مؤمن و متدین انتقال دهد و نگرش و کنش انقلابی ستیز با رژیم دیکتاتور فاسد و وابسته پهلوی را در جامعه ایجاد کند . البته تلاش های دیگر جریان های فکری و سیاسی در ایجاد فضای مبارزه در اقشار مختلف جامعه، تأثیر فراوانی داشت و رقابت های فکری و سیاسی پنهان در جامعه ، خواه ناخواه زمینه شکل گیری مبارزه ای همگانی را علیه رژیم مساعد می ساخت . شکل گیری تدریجی گروه های خودجوش مبارز در میان اصناف و بازاریان، دانشجویان، معلمان و حتی نظامیان با اعتقاد به جنبه های اجتماعی و سیاسی اسلام و اندیشه های امام(ره) و نیز با توجه روزافزون اقشار مؤثر جامعه به اندیشه و تفکر اسلامی و تعمیق ایمان و آگاهی نسبت به آموزه های اجتماعی اسلام حیطه نفوذ رهبری امام(ره) را گسترش می داد و در میان جریان های رقیب، قدرت اجتماعی برتر را در مقابله با رژیم پهلوی برای پیروان راه امام خمینی (ره) رقم می زد.

تجربه سرنوشت ساز ۱۵ خرداد ۴۲ که پرده ریاکاری و نیرنگ را از چهره رژیم کنار زده بود، حقانیت و درستی گفتمان مبارزاتی امام را در صحنه عمل به اثبات رسانده بود. در این دوران تشدید خفقان، تحکیم پایه های نفوذ همه جانبه استعمار نوپای آمریکا، گسترش فرهنگ ابتذال و انحطاط، تعمیق بی عدالتی ها و تبعیض های آشکار اقتصادی و سیاسی، رشد خودکامگی و استبداد و اقدامات همه جانبه در جهت اسلام ستیزی و اسلام زدایی در جامعه، همگی از علائم درستی راهی بود که امام خمینی(ره) در مقابله با نظام سلطنتی حاکم بر کشور، در پیش گرفته بودند.

صرف نظر از علایق و اعتقادات دینی مردم که پایگاه توده ای گسترده ای را برای نفوذ و تأثیر کلام امام(ره) ایجاد می کرد و نیز زمینه ها و عوامل نارضایتی عمیق و فراگیر در جامعه که بستر مناسب حرکتی انقلابی را فراهم می ساخت ؛ این پرسش مطرح است که چه خصوصیات و ویژگی هایی در گفتمان مبارزاتی امام(ره) وجود داشت که در عرصه رقابت جریان های سیاسی، راه را برای شکل گیری رهبری بلامنازع ایشان در انقلاب، هموار می ساخت؟

بررسی این ویژگی ها، نشان می دهد که رهبری امام(ره) در یک چارچوب کاملاً منطقی و عقلانی شکل گرفته است و در شرایطی که جریانها و چهره های برجسته، سابقه دار و شناخته شده ای خود را برای رقابت با جریان مبارزه اسلامی و رهبری امام خمینی(ره ) مطرح می کردند ، توده و نخبگان جامعه ، روی از آنان برگرداندند و به تدریج رقبا را هم در موضع گفتمان امام و رهبری ایشان قرار دادند ! ملاقات برخی رهبران معروف جریان های رقیب با امام خمینی(ره) در پاریس در اوج انقلاب و یا چند ماه مانده به پیروزی و پذیرش رسمی استراتژی و برنامه سیاسی و انقلابی امام و اذعان عملی به رهبری ایشان، آخرین حلقه های تکمیلی رهبری بلامنازع امام خمینی(ره) بود. این اقدام چه ناشی از پذیرش واقعی مشی و رهبری امام بوده باشد و چه برخاسته از مصلحت اندیشی های ملی و یا حتی صلاحدیدهای حزبی و شخصی، نشان دهنده احراز همان ویژگی ها و خصوصیات در رهبری امام (ره) توسط این چهره ها بوده است و تدریجی بودن تکوین رهبری بلامنازع امام(ره) را ثابت می کند.

البته پیوستن نخبگان جامعه به مشی و رهبری سیاسی امام نیز تدریجاً شکل گرفته است. درخواست پیام از امام(ره) توسط انجمن های اسلامی دانشجویان در خارج از کشور برای گردهمایی های سالانه یا مکاتبات و ملاقات های برخی چهره های برجسته در طول تبعید امام در عراق و ملاقات های فراوانی که امام خمینی(ره) در دوره اقامت حدود چهار ماهه خود در پاریس با شخصیت های مؤثر و یا فرستادگان گروه ها و سازمان های مختلف داشتند حکایت از این حقیقت دارد که اولا : در پیوند امام با امت و توده مردم ، نخبگان و متعهدان جامعه هم نقش قابل ملاحظه ای داشته اند و به طور طبیعی نظر آنان برای جامعه مطرح و مورد توجه بوده است و ثانیاً اعتقاد آنان به امام(ره) و پیوستن به جرگه پیروان ایشان ، با تامل و ارزیابی پس از رسیدن به باوری اطمینان بخش نسبت به آینده روشن و موفق مشی و رهبری ایشان بوده است.

نباید گمان کرد که تنها مرجعیت و پایگاه حوزوی و فقاهتی امام، موقعیت رهبری را برای ایشان فراهم ساخت . اگرچه این جایگاه بسیار مؤثر بود، ولی هم تجربه های تاریخی نهضت ها و جنبش های اجتماعی در تاریخ ما و هم واقعیات دوران انقلاب این نکته را تایید می کند، که این ویژگی اگر جدای از خصوصیات و ویژگی های دیگر ملاحظه شود، هیچ تاثیری در احراز رهبری یک انقلاب و جنبش اجتماعی نخواهد داشت. همزمان با شکل گیری انقلاب در کشور ما، مراجع بزرگوار دیگری نیز در عرصه فقاهت و فتوی حضور داشتند که گستره مقلدان برخی از آنان، کمتر از امام نبود، و شماری از آنان نیز در میدان انقلاب کم و بیش حضور داشتند، ولی هیچگاه ذهن و دل جامعه را به عنوان رهبری به خود جلب نکردند. حتی برخی چهره های موجّه و فرهیخته که از شاگردان و یاران دیرین امام بودند، پس از حصول اعتماد و اطمینان به درستی راه امام (ره)، به یاری ایشان می شتابند و امکانات خود را در تحقق اهداف انقلاب، در اختیار ایشان می نهند.

این نکات همگی بر این واقعیت دلالت دارد که تحقق رهبری بلا منازع حضرت امام (ره) نتیجه منطقی و طبیعی ویژگی ها و خصوصیات مشی سیاسی ورهبری ایشان بوده است، نه ناشی از پیوندهای مرید و مرادی بی منطق و متعصبانه و یا برخاسته از ویژگیهای جسمانی و نفوذ معنوی از نوع صوفیانه و متکی بر جاذبه های کارفرمایی از نوعی که در دیدگاههای ماکس و بر مطرح شده است و کشش های غیر ارادی و غیر منطقی!! البته تأییدات و امدادهای خاص الهی در شکل گیری این پدیده که در جای خود باید بررسی و تحلیل شود واقعیتی است انکارناپذیر، ولی توجه به این واقعیت، هرگز به معنی نادیده گرفتن عوامل و زمینه های طبیعی موضوع نیست.

- رقبای سیاسی حضرت امام خمینی (ره) در عرصه احراز رهبری نهضت :

اگر چه امام (ره) هرگز به مقوله سیاست از زاویه دیدگاههای دنیا مدارانه و قدرت طلبانه نمی نگریست و در عرصه حضور انقلابی خود نیز نسبت به هیچ شخص یا گروهی احساس رقابت نمی کرد و اساسا از چهارچوب پا را دایم های معمولی و شناخته شده سیاست کاملاً منزه بود، ولی این مانع نمی شد که جریان ها، احزاب و شخصیت های مطرح سیاسی با او احساس رقابت نکنند. در روند رو به رشد نهضت اسلامی، و به خصوص از نیمه دوم سال ۵۶ که خیز حرکت انقلابی، به صورت جهشی رشد می کرد، چهره ها یا تشکل هایی وجود داشته که باتکیه بر تجربیات و سابقه مبارزاتی، تکیه گاه گروهی و حزبی، اندیشه ها و نظریات نوگرایانه، حمایت های بین المللی و خاستگاه طبقاتی خود، سهم قابل توجهی رادر ایفای نقش رهبری مبارزات مردم برای خود قائل بودند و نه تنها نقشی اساسی برای امام (ره) در این عرصه تصور نمی کردند، حتی گاه به صراحت از رهبری روحانیت به دلیل «سنتی بودن» آشکارا، انتقاد می کردند و نقش آن را حداکثر به عنوان حلقه رابط و عوامل بسیج کننده توده ها با نهضت ارزیابی می نمودند.

مروری بر فهرست رقبای امام (ره) برای احراز رهبری نهضت، حداقل این نکته را برای اهل نظر روشن می سازد که شکل گیری رهبری بلامنازع و مقتدرانه امام (ره) در جریان انقلاب، امری ساده و سهل نبوده و بدون وجود برجستگی ها و نقاط قوت آشکار در مبانی نظری، اصول رفتاری و شیوه های مدیریتی امام (ره) و نیز توفیق کامل ایشان در تعامل رهبری با مردم و نخبگان، نمی توانست تحقق یابد.

در آستانه حضور سیاسی فعّال و بارز امام(ره) در عرصه مبارزات اجتماعی، سه رقیب عمده برای نهضت روحانیت مشاهده می گردد:

۱-  جریان چپ الحادی و کمونیستی به نمایندگی حزب توده ایران.

۲- جریان راست لیبرالی و ملی گرا به نمایندگی جبهه ملی ایران.

۳- جریان مدعی روشنفکری دینی به نمایندگی نهضت آزادی ایران .

جریان چپ الحادی و مارکسیست لنینیستی حزب توده، باسابقه دو دهه حضور فعال و گسترده در صحنه تحولات سیاسی و با پشتوانه بلوک شرق به سرکردگی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی (سابق)، اساسا برای مذهب و روحانیت در عرصه حرکت سیاسی اجتماعی ، نقش و جایگاهی قائل نبوده و بنابر آموزه های ایدئولوژیک خود، مذهب را عامل فریب و تخریب توده ها و نیز روحانیت را قشری واپس گرا و رو به اضمحلال تلقی می کرد. گر چه حزب توده پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، به علت افشای خیانت های آن از درون دچار فرو پاشی شده بود، ولی سران و رهبران آن در دامان حمایت های کشورهای سوسیالیستی برای ایفای نقش رهبری جامعه در جهت تحقق جامعه ای سوسیالیستی در انتظار فرصتی مناسب به سر می بردند. مهم تر از آن هواداران فکری و ایدئولوژیک این جریان که اکثرا با مواضع و عملکرد حزب توده هم مخالفت نشان می دادند تلاش می کردند جنبش اجتماعی و سیاسی مردم ایران را به سمت و سوی باورها و تحلیل های خود سوق دهند. حوادث پس از پیروزی انقلاب وافشای چهره ریاکارانه حزب توده نشان داد که چگونه این حزب هم چنان در سودای نقش آفرینی در سرنوشت سیاسی ملت ما بوده است.

جریان راست لیبرالی و ملی گرا، با تکیه بر تجربیات عینی خود در سالهای ۱۳۲۸  تا ۱۳۳۲ و استفاده از شهرت و محبوبیت دکتر مصدق ، خود را متولی جنبش می دانست و رهبران آن با همه اختلافات و رقابت های درونی ، تلاش می کردند نقش جبهه ملی را همچنان حفظ کنند .گرایش این جریان به غرب، امید و باور آنان به وعده ها و روش های لیبرالیستی و محافظ کارانه برای ایجاد تحوّلی مثبت در اوضاع جامعه و روابط برخی از سران آن با عناصر سفارتخانه های غربی ، موجب جلب حمایت های تبلیغاتی و سیاسی برای آنان می شد که این حمایت تبلیغاتی در سال های ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ در تحلیل ها و گزارش های خبری رسانه های بیگانه به خصوص رادیو بی بی سی بروز و ظهور می یافت و تلاش این رسانه ها برای بزرگنمایی رهبران جبهه ملی مشهود بود . پذیرش پست نخست وزیری رژیم پهلوی در آخرین روزهای حیات آن توسط یکی از چهره های برجسته جبهه ملی ، در راستای تحقق آرزوی رهبری جنبش بود ، گرچه رهبران جبهه ملی سعی کردند آن را یک اقدام مشخص و مستقل از جبهه ملی نشان دهند.

جریان مدعی روشنفکری دینی که در نظر و عمل ، تز «اسلام منهای روحانیت» را دنبال می کرد، با این گمان که روحانیت آنچنان ظرفیت و توان ندارد که بتواند اقشار تحصیلکرده را جذب جنبش کند، و برتر از آن، رهبری جنبش اگر در اختیار روحانیت باشد، آینده آن مبهم خواهد بود و به خاطر «سنتی بودن رهبری»، توفیقی نصیب جنبش نخواهد شد، خود را بهترین گزینه برای احراز رهبری می دانست. یکی از عناصر برجسته این جریان که اولین رئیس جمهور پس از انقلاب شد در سالهای اخیر منتهی به پیروزی انقلاب صریحاً به نقد رهبری روحانیت پرداخت و البته با مستثنی کردن یکی دو نفر از چهره های برجسته انقلابی، محرمانه نغمه کنار نهادن روحانیت را از رهبری جنبش، ساز کرد. تلاش چهره های شاخص این جریان در اوج پیروزی انقلاب و در قالب دولت موقت، برای جهت دهی مطلوب نظر خود به روند جامعه و عدم التزام به مشی امام راحل(ره) در مدیریت جامعه، دلیلی آشکار بر رقابت آنان با رهبری امام است.

البته این سه جریان، اصلی ترین جریان هایی بودند که در آستانه نهضت روحانیت و ابتدای راه انقلاب، با رهبری رو به تکوین امام خمینی(ره) رقابت می ورزیدند و تا آستانه انقلاب اسلامی پس از آن هم به این رقابت ادامه می دادند. اما علاوه بر اینها در طول ۱۵ سالِ رشد و گسترش و تعمیق نهضت امام خمینی(ره)، رقبای دیگری هم در صحنه رقابت به ظهور پیوستند. این رقبای جدید را هم می توان در سه جریان خلاصه کرد.

۱- جریان سازشکار و متحجرانه در روحانیت، به سردمداری برخی چهره های شاخص در سطح مدعی مرجعیت.

۲- جریان رادیکال و انقلابی به ظاهر اسلامی به نمایندگی سازمان مجاهدین خلق ایران.

۳- جریان رادیکال و انقلابی الحادی و کمونیستی به نمایندگی سازمان چریک های فدایی خلق ایران.

اگرچه جریان اخیر از نظر مبانی بینشی و نیز خاستگاه مبارزاتی، به ترتیب فرزندان جریان مدعی روشنفکری دینی و جریان چپ الحادی به شمار می آمدند که تحت تأثیر شرایط پس از قیام ۱۵ خرداد ۴۲ به تدریج شکل گرفته بود ولی به لحاظ استراتژی مبارزه با رژیم فاسد، سفاک و وابسته پهلوی، به اسلاف خود پشت کرده و با توصیف آنان به عنوان سازش کاران و مبارزان سنتی فسیل شده در زدو بندهای حزبی و محافظه کارانه، با ارائه تحلیل های عمدتا سطحی و احساساتی و با الهام از جنبش های مسلحانه چپ گرا، مدعی پایه گذاری راه نوینی در مسیر مبارزه سیاسی ملت ایران شدند.

البته نمی توان مشی مبارزه مسلحانه و قهرآمیز را به این دو جریان منحصر دانست. از دو دهه قبل جمعی جوانِ پرشور و شوق و متکی به آموزه ها و انگیزه های صددرصد دینی و مرتبط با روحانیت و حوزه های علمیه، برای برپایی حکومت اسلامی به این شیوه ها روی آورده بودند و به برخی از اقدامات مهم آنان، راه را برای پیشبرد مبارزات ضد استعماری ملت در دوران نهضت ملی شدن صنعت نفت هموار ساخته بود. همچنین از اواخر دهه ۴۰، برخی جوانان متدین و خودجوش که انحرافات فکری سازمان مجاهدین خلق را دریافته بودند به این شیوه روی آوردند و برای مبارزه با رژیم پهلوی، فداکارانه وارد صحنه مبارزه مسلحانه شدند، ولی اینها همه خود را مقلد امام خمینی(ره) و بخشی از جریان جنبش اسلامی تلقی می کردند. اگرچه سازمان مجاهدین خلق ایران، در اوایل فعالیت خود، حمایت بخشی از مبارزان روحانی پیرو امام(ره) را جلب کرده بود و در مواضع و اظهارات خود، این سازمان را در مسیر مبارزات امام(ره) وانمود می کرد، ولی انحرافات فکری و بینشی و نیز ضعف های اخلاقی و معنوی برخی سردمداران آن، بالاخره به استحاله رسمی سازمان و تغییر صریح مواضع اعتقادی آن منجر شد و پرده از نفاق حاکم بر آنان برداشت.

این دو سازمان رادیکال و پیرومشی مسلحانه، در یک نکته با یکدیگر اشتراک داشته ، بدین معنی که آنها تنها خود را برای در دست گرفتن زمام مبارزه مردمی و خلق علیه رژیم شاه ، شایسته می دانستند و بنابر تحلیل های شعاری و سطحی و به ظاهر تند و انقلابی ، هرگونه استراتژی دیگری را برای مبارزه، محکوم می نمودند ، چرا که آن شیوه های دیگر از نظر آنان به ساده انگاری و محافظه کاری متهم بود . بنابراین به طور طبیعی، از دیدگاه این دو جریان مبارزاتی، جایی برای رهبری کسی همچون امام(ره) در صحنه مبارزه سیاسی وجود نداشت.

اما جریانی که از نظر کمّی و کیفی، به مراتب از این دو جریان نام برده قوی تر و گسترده تر در صحنه رقابت حضور داشت، جریان سازشکارانه و متحجرانه ای بود که در حوزه های علمیه و روحانیت شکل گرفت و در طول ۱۵ سال پس از آغاز نهضت اسلامی تا پیروزی انقلاب، با حمایتهای پنهان و آشکار رژیم پهلوی، در مقابل نهضت امام(ره) قرار داشت. این جریان با ظاهری کاملاً دینی و حوزوی، و گاه با اتخاذ شیوه های روشنفکرانه و متجددمآبانه و متناسب با اقتضائات زمان، در خدمت اهداف رژیم پهلوی قرار داشت و تا پیروزی انقلاب و حتی تا سالها پس از آن خود را دوشادوش رهبری امام خمینی(ره) مطرح می ساخت. اشاره ای که امام(ره) به خون دل خوردن خود، برای جریان تحجر فکری در حوزه ها نموده اند، نشانگر عمق چالش این جریان با مشی امام (ره) در عرصه مبارزه سیاسی و اجتماعی، پی برد. به عنوان نمونه، زمانی که امام راحل(ره) استراتژی « سرنگونی رژیم پهلوی » را مطرح می ساخت، سردمداران این جریان ، سخن از  « اجرای قانون اسلامی مشروطه » را به بیان می آوردند .

علاوه بر اینها رژیم پهلوی با در اختیار داشتن همه ابزارهای تبلیغی، فرهنگی و هنری و با اتکا به منابع عظیم ثروت ملی و پشتوانه سیاست و حمایت ابرقدرت ها و در پناه سرسپردگی به آمریکا، از همه شگردها و روشها، برای انزوای امام (ره) در صحنه سیاست و قدرت ، استفاده می کرد و طبعا با تمام توان برای عدم شکل گیری جریان انقلاب اسلامی، همه تلاش خود را به کار می برد. در این میان، جریان های از پیش گفته شده، عمدتا به عنوان ابزاری برای اغراض رژیم پهلوی و تحقق اهداف استعماری آمریکا مورد استفاده یا سوءاستفاده رژیم پهلوی قرار می گرفتند. اسناد و مدارک ساواک نشان می دهد که طراحان تبلیغاتی رژیم پهلوی، چگونه تلاش می کردند که از هر موضوعی برای برانگیختن این رقابت ها استفاده کنند و در جهت تضعیف رهبری امام و روحانیت، بهره برداری نمایند.

بدیهی است که نمی توان اینگونه تلقی کرد که همه چهره ها و شخصیت های به کارگرفته شده برای این هدف با انگیزه سوء و آگاهانه در این دام می افتادند، ولی به هرحال نتیجه یکی بود. این رقابت های فشرده و حاد ، در آستانه انقلاب و شرایط پیچیده و دشوار سال های ۵۶ و ۵۷، می توانست حرکت اسلامی مردم را با ناکامی مواجه سازد . اما چه عوامل و زمینه هایی در رهبری امام خمینی (ره) نهفته بود که در این میدان، رهبری بلامنازع و مقتدرانه امام(ره) را رقم زد.

منبع: مجله اندیشه انقلاب اسلامی ، شماره ۲ .

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.